بانویی در دوردست



تلگرام که باز کردم چهار تا پیام کوتاه داشتم سلام خوب باش همیشه ( ) نوشتم سلام من همه تلاشمو میکنم دست و پا میزنم. اما باز تلخم نوشت رفیق مهربون و صبور بچگییهام دلم تنگ شده اولین کسی دوست دارم براش دعوت نامه بفرستم واسش تویی دلم میخواد زودتر جورشه گفتم. میدونم گفتم پاریس هوا چطوره ؟ گفت خوبه گفتم اینجا هم خوبه گفت میشه خوب باشی ؟ حرف بزنی؟ دلم واسه حرفات تنگ شده از مامان جون چه خبر میری پیشش ؟ گفتم نه خیلی وقته (خواستم بگم ادم وقتی خسته اس ،غمگینه غم

امروز روز آخر آبانه بعد از اینکه چند تا موسیقی از آقای ایرج گوش دادم توی تلگرام و به آدمها نگاه کردم خب اینکارو دوست دارم یعنی از اینکار خوشم میاد مثل وقتایی میرم بیرون و تنها قدم میزنم اما صحبت کردن باهاشون رو نه زیاد دوست ندارم برای همین همیشه دورم از ادمها از این حرفها که بگذریم کله صبحی حقیقتش نمیدونم خوبم بدم چمه شاید خوب شاید غمگین شاید دلتنگ شاید توی پتوی قهوی گلبافت نمیدونم چی چهار زانو نشستم و با موبایل مینویسم گمونم بهتره یکم بخوابم _میتونی بجمبی

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

Maliwan Gina M.mahdi.g.1382 اقليمـ رهايے مصالح فروشی مسیح دنیای سینماوتئاتر/اخبار فرهنگی و هنری نمایندگی فروش محصولات برویل بازار اهن اموزش درامد های تضمینی